سیاهی روبرومون بود ، دیگه چیزی نمیدیدیم تموم راهو جون کندم ، تموم راهو ترسیدم چراغ جادمون ماهه ، منم با ماه همراهم نمیدونم کجا میرم ، ولی با راه همراهم یه وقتایی یه جاهایی آدم چیزی نمیدونه یکی راهو یکی چاهه دوراهی روبرومونه یه وقتی راضی از اینی که میبینی خطر کردی همیشه قصه رفتن نیست یه جایی خوبه...
میرم نگاه نکن به چشم خیسم مهم نبود واست عزیزم واسه کی دارم اشک میریزم شاید نباشی وقتی که میرم ببخش نشد واست بمیرم تو خواب شاید بشه تورو ببینم دستای گرمتو بگیرم واسه نگات آره بمیرم دنیام بی تو تاریک و سرده ببین غمت با من چه کرده خدایا بگو که برگرده